۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

شنگرفی ، نقطه می شوی بر کلمه ای که تک تک حروفش را در دهان باید بگذاری بمکیش بخوابیش بمیریش گرم از خرما و زنی از خوابها آمده اینجا



در هفتمین

یا هشتمین صادق؟

یا در کتاب بابایی

از بابای دیگری

به یادگار

شاید در دو سطر

نه لزوما به خط خوش

از سر حواس پرتی حتا

ریخته بر این کف دست کاغذ

یا تحشیه ای بر کتابی دیریاب

یا مسوده ای از مرحوم بن مرحوم بن مرحوم از مرحوم بن عنف کذایی از جابر بن ولید بن میقان از رشید ابن مرسوم

مرقوم

به تاریخی که در ذهن تقویم ها هم نیست

در کدام ماه و سال؟

سوال

در کدام قال

از امام

یا ماموم

یا رهگذری که روزی چشمش به کسی افتاده

و قصیده ای

چشم به دنیا گشوده

از عربی و عایشه و دو سه حبه خرما؟

در کدام آیه ؟

اصلا من دارم دنبال چی

یا کی

می گردم ؟

در گم راهه ای

ریخته

از فک فرسایی های شیخی

از اسود و ابیض

بهشت و دوزخ ساز

دوایری که دهان اند

یا شیئی در اسطرلاب فلان بابای منجم

منجمی سوی چشم بر ستاره ای غریب گذاشته

دوره ام کرده اند

این خط را بگیرم

به کجا آیا می رسم

پشت قرآنی نوشته شده ام

به خط عثمان طه ؟

یقه ی کی را ضریح بدانم

در این گلی که تا دهانم

بالا آمده

قلف کی را بچسبم

امامزاده از کجا پیدا کنم ؟

لعنتی

کی این قدر برای یک تا پیرهنی گریسته

آغشته به هر چی ؟

پیراهنت را نمی خواهم

از شکم مادر

پا بیرون بگذار

این خط را بگیر

و بیا

با پیرهن ت می توانم اشکهایم را پاک کنم فقط

من گرگ گرسنه ای هستم

یک حلقه چاه دارم

و گریه ها

گریه ها

گریه ها

در آستین

همین

گریه تو نمی شود

من حتا

دندان هم دارم

بیا


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر