۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

بر خطی از تیغ گام زنان بر خطی از لبه ی تیز تیغ بر خطی تیز ریزنده از لبه ی تند تیغ بر لبه ی تیغ گام زن


دهانی ریز دوز
رقص عربی یرچم
خانه هایی بر پاهای سست
بر چرم کوچه
پروانه
صفورا
مریم
چرم تر
_ کلماتی چند
از من نیست فرزند ؟
از هزار سال پیش تا حالا مثلا
مرد یا زن ؟
مهم نیست
سایه ای رهگذر هم نیست فرزند خوانی کنم
تکه چوبی خشک حتا
مشق نام لیلی
بر سنگفرشی که راه نمی دهد به نوشتن
لن ترانی کنم
حلزونی هم نیستم
خانه ام بر دوش
کاروانم از پی
از کوهی
فوجی
یا هرچی
بالا بروم
نه سیزیف پایین بغلتم
یا از کوه کاه بسازم
یا پرچم زن
دهانی به یاوه آن بالا پاره کنم
فقط بالا بروم
عربی هم شد برقصم
در اکسیژن خالص بادبانی کنم
نوح آن بالا
تخته پاره هایی روی هم سوار
از الوارهای تن
پیراهن کشی از پرتقالهای خونی
سلیطه های ابا باسن
سلیطه خوانی کنم
نوح آن بالا
با برف
سرمایی سیاه پراکن
دره های اگر پایت بلغزد
کرام الکاتبین
امیر المومنین حتا
طناب نمی اندازد
غریقی
بر این کف دست حشیش
کاری از پیش ببرد
بادبانی و سلیطه خوانی با نوح آن بالا
از این بالا بر کوچه ها نامی آشنا
بر کوچه ها نانی آشنا می بینم
شیوه ای در خاطرم هست
و خرابه ای که به دریا نرسید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر